top of page
Screenshot 2023-12-05 at 2.53.39 PM.png

ذهن آگاهی

      

ذهن آگاهی چیست؟

 

ذهن آگاهی حالت «هوشیار» یا آگاه بودن از چیزی است.

 

چگونه ذهن آگاهی می تواند به ما کمک کند؟

 

هنگامی که در هر حرف و عملی که می‌گوییم و انجام می‌دهیم، آگاه باشیم و از افکار و احساسات و باورهای خود آگاه باشیم، به گونه‌ای که خدا را خشنود می‌کنیم، «خداآگاه» می‌شویم و در کنار جستجوی حقیقت، به اخلاق و رفتار خود نیز توجه می‌کنیم. می تواند به ما کمک کند تا بیشتر "ذهن" و "تعملی" و "خداآگاه" به معنای معنوی شویم.

 

اما حتی اگر کسی به خدا اعتقاد نداشته باشد، ذهن آگاهی از بسیاری جهات می تواند بسیار مفید باشد:

 

بسیاری از ما روزهای خود را با نگرانی در مورد گذشته یا آینده می گذرانیم. این به ما زمان و توانایی کمی می دهد تا روی اینجا و اکنون تمرکز کنیم. اغلب ذهن ما پر است از آنچه در گذشته اتفاق افتاده یا آنچه ممکن است در آینده بیفتد - و این می تواند باعث اضطراب ما شود و ما را از پذیرش واقعی آنچه در حال رخ می دهد باز دارد. فقدان "آگاهی" یا "ذهن‌آگاهی" ما می‌تواند منجر به ایجاد مشکلات زیادی در زندگی خانگی، با شرکای خانوادگی، فرزندان و همچنین زندگی کاری ما شود. این می تواند بر روابط بین فردی ما تأثیر بگذارد و بر توانایی ما برای "گوش دادن" به دیگران و در آغوش گرفتن عزیزانمان تأثیر بگذارد. این می تواند بر توانایی ما برای تمرکز و تأمل و آماده شدن برای رویدادهای غیرمنتظره ای که ممکن است در زندگی ما رخ دهد تأثیر بگذارد - و اغلب متوجه می شویم که وقتی در اینجا و اکنون حواسمان نیست، از زندگی به حداکثر پتانسیل لذت نمی بریم. به عنوان مثال، نگرانی در مورد رویدادهای دیروز یا اینکه چه کارهایی را باید انجام دهیم، در حالی که فرزند یا عزیزمان با ما صحبت می کنند - آیا واقعاً آنها را "می بینیم" یا "می شنویم" یا از طریق آنها می بینیم؟ این چگونه بر احساسات آنها تأثیر می گذارد؟ چه تاثیری بر رابطه ما با آن شخص می گذارد؟ پس این چگونه بر زندگی ما تأثیر می گذارد؟

 

عدم تمرکز حواس می تواند باعث شود که ما از نحوه گذراندن وقت خود رضایت چندانی نداشته باشیم. این می تواند بر توانایی ما برای لذت بردن از روابط، فرزندان، کار، غذایی که می خوریم و غیره تأثیر بگذارد - و می تواند منجر به افزایش سطح اضطراب، کاهش خلق و خوی ما، کاهش سطح انرژی، کاهش اشتها، افزایش احساس تنهایی و تأثیر بگذارد. توانایی ما برای خواب - در نهایت بهزیستی عاطفی، معنوی، ذهنی و جسمی و توانایی ما برای عملکرد حداکثری بالقوه.

 

به عنوان مثال: چقدر می توان از خوردن چیزی که دوست داریم لذت برد؟ وقتی انرژی خود را در حین غذا خوردن به جای صحبت همزمان یا تماشای تلویزیون یا مثلاً کار، روی جوانه های چشایی خود متمرکز می کنیم، اغلب متوجه می شویم که مزه غذا به اندازه ای که روی هر لقمه تمرکز می کنیم، نمی شود. بافت غذا در دهان، بو، و اگر با تلاش برای انجام کار دیگری در همان زمان حواسمان پرت نشود. بنابراین حواس‌ماندن به هنگام خوردن و آشامیدن می‌تواند لذت و شادی را در زندگی ما به ارمغان بیاورد - همانطور که می‌تواند به هر کاری که انجام می‌دهیم نیز توجه داشته باشد.

 

مثال دیگر - زمانی که مدام نگران این هستیم که چگونه کارهای خانه را باید انجام دهیم یا اینکه در یک خانه چه بپوشیم، چقدر خوب می توانیم روی کار خود تمرکز کنیم و یاد بگیریم یا اطلاعاتی را دریافت کنیم. رویداد آینده، یا وقتی به خرید می‌رویم چه بخریم؟ - اینها فقط نمونه‌هایی هستند - اما تصور کنید که نمی‌توانید نگران صد چیز که ممکن است اتفاق بیفتد یا ممکن است رخ ندهد، نیاز یا لازم نیست انجام دهید، و بتوانید آن را خاموش کنید - چقدر بیشتر می توانیم از کتابی که می خوانیم یاد بگیریم؟ چقدر در محل کار ما بازده بیشتری خواهیم داشت؟ چقدر رضایت بیشتری از در آغوش گرفتن فرزندانمان یا گذراندن وقت برای صحبت با عزیزانمان بدست می آوریم.

 

چگونه ذهن آگاهی می تواند به دیگران کمک کند؟

 

وقتی یاد می گیریم که چگونه خودمان حواسمان جمع باشد، متوجه می شویم که توانایی ما برای «انعکاس» نیز متمرکزتر است. از طریق تأمل، ما از رویدادهای گذشته درس می گیریم و بیشتر قادر می شویم که منفی ها را از گذشته به مثبت در حال و آینده خود تبدیل کنیم. (به بخش بازتاب مراجعه کنید). زمانی که بتوانیم تامل بیشتری داشته باشیم، بیشتر می‌توانیم نگرانی‌های گذشته خود را رها کنیم و از طریق ذهن‌آگاهی، معنای بیشتری به «حال» خود ببخشیم.

 

زمانی که بتوانیم به گفتار و اعمال خود فکر و توجه بیشتری داشته باشیم، این می تواند تأثیر زیادی بر بسیاری از زمینه های زندگی ما داشته باشد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر دیگران تأثیر می گذارد.

 

به طور مستقیم:

 

- روابط با مردم: بسیاری از روابط به دلیل این که یکی از طرفین یا هر دو طرف احساس می کنند که به آنها گوش داده نمی شود، دچار مشکل می شوند. اگر بیشتر به صحبت‌های دیگران گوش دهیم، این باعث می‌شود آنها احساس کنند که ما به آنها اهمیت می‌دهیم و می‌تواند به مثبت شدن زندگی دیگران کمک کند. با گوش دادن به دیگران، به خودمان نیز کمک می کنیم، به خصوص اگر افراد انعکاسی باشیم - از طریق به اشتراک گذاشتن تجربیات، احساسات، باورها، افکار و عقاید از یکدیگر بیشتر یاد می گیریم. زمانی که با دقت به صحبت های دیگران گوش می دهیم، می توانیم دیدگاه آنها را بهتر درک کنیم - که می تواند در رفتارمان با آنها و دیگران به ما کمک کند. بنابراین تمرکز حواس می تواند به روابط ما با خانواده و دوستانمان، حتی تعامل ما با حیوانات خانگی یا دیگر موجودات اطرافمان کمک کند.

 

ارتباط با خدا: ذهن آگاهی می تواند به توانایی ما در ارتباط مستقیم با خدا (اگر کسی به خدا ایمان داشته باشد) از طریق مراقبه و دعا کمک کند - زیرا اگر بتوانیم افکار و احساسات دیگری را که اشغال می کنند، از خود دور کنیم، به احتمال زیاد از این فعالیت ها سود می بریم. ذهن ما توانایی «ارتباط» با منبع یا خالق خود، می‌تواند به توانایی ما برای آگاه‌تر شدن کمک کند، و هر چه بیشتر بتوانیم با خالق خود رابطه برقرار کنیم، می‌توانیم یاد بگیریم که با گنجاندن او در گفتارمان آگاه‌تر شویم. و اقدامات وقتی در مورد آنچه خداوند را خشنود می‌کند یاد می‌گیریم: مهربانی، محبت، بخشش، رحمت، عدالت و غیره- و اگر در تمام کارهایی که انجام می‌دهیم و می‌گوییم به وظیفه خود در قبال او توجه داشته باشیم، احتمال اینکه زندگی‌ای را داشته باشیم که آرامش را به ارمغان می‌آورد بسیار بیشتر است. و شادی برای دیگران و در نتیجه برای خودمان.

 

غیر مستقیم:

 

با بهبود توانایی خود برای تمرکز بیشتر و گوش دادن به دیگران از طریق تمرکز حواس، انرژی های مثبتی ایجاد می کنیم که دیگران را به سمت خود جذب می کند و می تواند به ما در رفع احساس کم اعتمادی به نفس، خلق و خوی پایین و احساس اضطراب و گناه کمک کند که ممکن است گاهی اوقات احساس کنیم. در اطراف افراد دیگر هنگامی که روابط ما متعادل تر است و تعامل بین ما و دیگران بیشتر مثبت است تا منفی، این می تواند سطح شادی و شادی و آرامش درونی ما را افزایش دهد.

 

هنگامی که ما بیشتر حواسمان به گفتار و رفتارمان است، و به هر نحوی که بتوانیم در زندگی روزمره خود، احساس "شادی" و "آرامش درونی" را در آغوش می گیریم، به خصوص اگر فعالیت هایی که در آن انجام می دهیم، یا گفتاری که ما استفاده می کنیم "مثبت" است. آن مثبت بودن مانند "نوری" می درخشد که در دیگران منعکس می شود و سپس به خودمان باز می گردد.

 

چگونه می توانیم حواس مان را بیشتر کنیم؟

 

توانایی فردی برای بیشتر حواس پرتی با "نیت" شروع می شود. برای اینکه یک فرد قصد واقعی داشته باشد که بخواهد بیشتر حواسش جمع شود، اغلب نیاز دارد که خود را از مزایایی که برای خود و دیگران به همراه خواهد داشت متقاعد کند. اگر صمیمانه نسبت به مزایایی که می تواند در زندگی ما داشته باشد متقاعد نشده باشیم، احتمال کمتری وجود دارد که استقامت کنیم، و احتمال اینکه از نظم و انضباط دعای ذهن آگاهی یا تمرینات مراقبه ای که شروع می کنیم خارج شویم. اینکه از طریق محتوای اینجا، یا دیگران به ما گفته اند که ذهن آگاهی می تواند به ما کمک کند، ممکن است ما را متقاعد نکند. بنابراین - چرا آن را برای خودمان امتحان نکنیم؟ در زیر می‌توانید برخی از تمرین‌های تمرکز حواس را بیابید که می‌توانید آن‌ها را امتحان کنید - اگر این شما را متقاعد نکرد - شاید یک کلاس، درس یا دوره آموزشی در مورد تمرکز حواس کمک کند.

 

در UGC ما جلسات درمانی ذهن آگاهی را ارائه می دهیم - که می تواند به صورت فردی یا گروهی انجام شود. (لطفاً به درمان‌ها مراجعه کنید) - کلاس‌ها می‌توانند متناسب با حوزه‌ای در زندگی شما تنظیم شوند که فکر می‌کنید بیشترین سود را دارد.

 

گاهی اوقات یک رویداد مهم که در زندگی ما اتفاق افتاده است می تواند محرک یا یادآوری برای ما باشد که زندگی ارزشمند است- و روابط ما، عزیزانمان، بیش از هر چیز دیگری در دنیا معنا دارد: به عنوان مثال. از دست دادن یکی از عزیزان، یک فروپاشی خانواده به دلیل احساس شریک ما که "به حرفش گوش نمی دهد".  یا اینکه ما باید در محل کار بیشتر حواسمان باشد: شاید از دست دادن شغل؟ یا اینکه شاید ما باید بیشتر مراقب رفتار خود با دیگران باشیم - مثلاً پس از سابقه کیفری که منجر به محکومیت زندان یا آسیب رساندن به فرد دیگری شده است و تأثیر منفی آن بر ما؟

 

 

زمانی که خودمان را متقاعد کردیم که تمرکز حواس مهم است، «نیت» برای ذهن‌آگاهی بیشتر می‌تواند به خودی خود بسیار قدرتمند باشد.

 

زندگی هر کس سفر شخصی خودش است و هیچ راه ثابتی برای آگاه شدن بیشتر وجود ندارد.

 

  1. نیت - باید خود را از مزایای آن متقاعد کنیم

  2. تمرین / آزمایش - آن را امتحان کنید

  3. بیش از حد به خود فشار نیاورید - قدم به قدم آن را پیش ببرید، سپس به تدریج افزایش دهید

  4. نظم و انضباط و روال (در مدیتیشن یا دعا) - زمانی را برای نماز صبح، بعد از ظهر و عصر در حین تمرکز حواس بگذارید.

  5. پشتکار - تسلیم نشوید - ممکن است زمان زیادی طول بکشد و گاهی اوقات روندی کند است، اما اگر به درستی انجام شود - فوراً فواید آن را برای خود و دیگران مشاهده خواهید کرد.

 

برای کسانی که به یک خالق یا منبعی برای زندگی اعتقاد دارند - یک راه خوب برای شروع این است که سعی کنید به او "متصل شوید". ایجاد یک روال برای دعا و مدیتیشن - اغلب برای بسیاری مفید است. حتی در شروع روز، در طول بعد از ظهر و در پایان روز، فقط چند دقیقه وقت بگذارید تا کاری را که انجام می‌دهیم رها کنیم و برای «ما» وقت بگذاریم تا از حواس‌پرتی‌های دنیوی «خاموش» شویم. خدا و صفات زيباي او را به خاطر بسپاريد تا او را ستايش كنيد و براي ديگران دعا كنيد و از او بخواهيد كه ما را هدايت كند و به ما كمك كند تا خودمان را بهتر كنيم و مراقب گفتار و كردار خود باشيم.

 

(به بخش ارتباط با خدا مراجعه کنید)

 

برای افرادی که به یک خالق اعتقاد ندارند، یا در درون خود به این موضوع متقاعد نشده اند، یا به دلیل انسدادها یا احساسات خاصی که ممکن است تجربه می کنند، احساس نمی کنند قادر به برقراری ارتباط با او نیستند، مراقبه همچنان می تواند بسیار مفید باشد. این همچنان مستلزم نیاز به نظم و روال است، در غیر این صورت می‌توانیم دریابیم که به راحتی به روش‌های قدیمی خود برمی‌گردیم و به راحتی توسط حواس‌پرتی‌ها، خواسته‌ها و چالش‌های دنیوی پرت می‌شویم.

 

 

تمرینات ذهن آگاهی

 

این موارد را امتحان کنید:

 

1: دفعه بعد که فرزندتان یا یکی از عزیزانتان در مورد کارهایی که امروز در مدرسه انجام داده اند با شما صحبت می کند - (اگر ذهن شما از قبل مشغول انجام امور، نظافت، خرید، آشپزی، مرتب کردن، کار و غیره است) - این سوال را از خود بپرسید. : آیا من به طور کامل و آگاهانه به صحبت های فرزندم گوش می دادم و از گوش دادن به صدای ناله زیبای آنها از هر لحظه لذت می بردم - اگر می دانستم که بعداً در آن روز یا فردا یا خودم یا فرزندم در یک تصادف بزرگ رانندگی قرار می گرفتیم که یکی از آنها را گرفت. یا زندگی هر دوی ما؟ گاهی اوقات می‌توانیم با یادآوری اینکه هیچ‌کدام از ما نمی‌دانیم فردا چه اتفاقی می‌افتد، «خودمان را شوکه کنیم» تا در رابطه‌مان با دیگران آگاه‌تر شویم.  تعامل با دیگران؟ اگر به یاد داشته باشیم که زندگی ارزشمند است و حتی ممکن است فردا اینجا نباشیم، بیشتر ما گوش دادن به صحبت های عزیزانمان و ابراز محبت و عشق به آنها را در اولویت قرار می دهیم.

 

2. دفعه بعد که یک بستنی، یا یک بسته شکلات، یا یک بسته چیپس می خورید، یا از یک وعده غذایی لذت می برید، سعی کنید همزمان با خوردن غذا صحبت نکنید. آهسته غذا بخورید و غذایتان را بجوید: با هر لقمه، چشمان خود را ببندید و بافت ها را در دهان خود احساس کنید، به طعم ها و مواد مختلف فکر کنید و در مورد احساساتی که در مغزتان ایجاد می کند فکر کنید. تلویزیون تماشا نکنید یا سعی نکنید همزمان کتاب بخوانید، فقط در آنجا ساکت بنشینید و از غذا لذت ببرید.

 

3. دفعه بعد که برای پیاده روی به پارک رفتید، پنج ده دقیقه وقت بگذارید و تنها در یک نقطه آرام بنشینید. چشمان خود را ببندید و از گوش های خود برای گوش دادن به صدای باد، صدای آب در کنار نهر یا رودخانه ای که از کنار آن می گذرد، صحبت پرندگان با یکدیگر، صدای تکان خوردن درختان به آرامی، صدای وزوز زنبورها گوش دهید. . آیا می توانید موسیقی طبیعت را بشنوید؟ اکنون بخشی از آن شوید - تخیل ما.

نه چشماتو باز کن و به اطرافت نگاه کن چی میبینی؟ چیزی مثل رودخانه یا نهر یا پروانه یا گل یا درخت را انتخاب کنید. بهش نگاه کن. روی رنگ‌ها، بافت آن تمرکز کنید - تصور کنید با لمس کردنش چه احساسی خواهد داشت - به حرکت آن، صداهایی که می‌سازد، زیبایی آن نگاه کنید - در مورد چیستی آن، چرایی آن چیزی که هست فکر کنید و سوالاتی بپرسید. - سعی کنید با آنچه در اطراف خود می بینید ارتباط برقرار کنید. حالا تصور کنید تبدیل به چیزی شوید که می بینید. تصور کنید که یک درخت، یا ماهی در جوی آب، یا پرنده، زنبور، یا گل بودن چه حسی دارد…

 

4. ذهن آگاهی در هنگام نماز: اگر دقت بیشتری داشته باشیم، می توانیم از دعا و مراقبه بهره بسیار بیشتری ببریم. نکاتی که باید در حین تلاش برای توجه بیشتر به هنگام نماز در نظر گرفت:  وضو گرفتن با آب (دست ها، صورت ها، بازوها، پاها) - سپس به مکانی آرام و بدون حواس پرتی در فضایی که به شما احساس آرامش، راحتی و خلوت می دهد بروید. از حواس پرتی، یا از افکار تاریک به خدا پناه ببرید... خود را در حالت سجده قرار دهید در حالی که پیشانی روی زمین، دست ها و کف دست ها روی زمین رو به پایین در کنار صورت، زانوها خم شده و پایین به بالا در هوا است. 5 دقیقه در این حالت بمانید. تصور کنید که تمام احساسات و افکارتان از بدنتان خارج می شوند، از مغزتان خارج می شوند و به زمین می ریزند. هر اضطرابی که ممکن است داشته باشید، هر ترس، هر گونه احساسات منفی، غم و اندوه، گناه، عصبانیت - اجازه دهید آنها از بدن شما جاری شوند و روی این جریان انرژی منفی که از شما خارج می شود و به زمین باز می گردد تمرکز کنید. بعد از چند دقیقه سرتان را بالا بگیرید، در حالی که زانوهایتان هنوز خم شده و روی زمین زانو زده اید- و چشمانتان را ببندید- نوری را تصور کنید که به صورتتان می تابد- گرمای نور را روی صورتتان احساس کنید، آن را مانند یک نعمت تصور کنید. یک انرژی مثبت، یک پرتو امید و آرامش- فضایی را در بدن شما که توسط انرژی منفی حذف شده اشغال شده بود، اشغال می کند. هر دفعه که دوست دارید این کار را تکرار کنید - هر بار که به سجده می روید و پیشانی خود را روی زمین می گذارید - تمرکز کنید و انرژی منفی که از شما جاری می شود را "ببینی" و "احساس کنید" یا "تصور کنید" و هر بار که می نشینید، پرتو را تصور کنید. نوری که به شما می تابد و انرژی مثبت را وارد زندگی شما می کند. می‌توانید گفتار را نیز به این اعمال اضافه کنید - برای مثال از دعاهایی از کتاب مقدس استفاده کنید یا مستقیماً با خدا گفتگو کنید به هر طریقی که روح و قلب شما را هدایت می‌کند.

(نوشته بالا بر اساس "بازتاب" دکتر لاله تونسر است)

bottom of page